کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
flogging پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
flogging
دیکشنری
شلاق زدن
فعل
punish, flog, castigate, penalize, amerce, chastise
تنبیه کردن
thong, whip, thrash, whiplash, wallop, flail
شلاق زدن
lick, scourge, lambaste, flagellate, flog, knout
تازیانه زدن
flog
انتقاد سخت کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
flogging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق زدن، تنبیه کردن، تازیانه زدن، انتقاد سخت کردن
-
واژههای مشابه
-
flog
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افتادن، تنبیه کردن، شلاق زدن، تازیانه زدن، انتقاد سخت کردن
-
floggings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لکه ها
-
flogged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق زدن، تنبیه کردن، تازیانه زدن، انتقاد سخت کردن