کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
flattest پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
flattest
/flat/
دیکشنری
مسطح
صفت
flat
تخت
flat, plane, level, even, flattish, glace
مسطح
smooth, clear, flat, plain, slick, clean
صاف
smooth, flat, plain, level, even, plane
هموار
broad, wide, flat, flattened, large, platy
پهن
unmixed, flat, slick, similar, uniform
یک دست
cool, cold, chilled, fresh, chilly, flat
خنک
tasteless, insipid, unsavory, vapid, flat, tame
بی مزه
flat
قسمت پهن
flat
بدون پاشنه
flat
بی تنوع
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
flattest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسطح، تخت، صاف، هموار، پهن، یک دست، خنک، بی مزه، قسمت پهن، بدون پاشنه، بی تنوع