کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
flank پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
flank
/flaNGk/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
flank
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلان، پهلو، جناح، تهیگاه، طرف، از جناح حمله کردن، در کنار واقع شدن
-
واژههای مشابه
-
flanking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپارتمان، از جناح حمله کردن، در کنار واقع شدن
-
flanked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنار گذاشته، از جناح حمله کردن، در کنار واقع شدن
-
flank 2
ناحیۀ پهلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] یکی از نواحی نهگانۀ شکم در دو طرف ناحیۀ ناف
-
reef flank
یال آبسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] بخش پیرامونی و فوقانی هستۀ آبسنگ
-
flank 1
قلوهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بخش بدون استخوان و ورقشکل لاشه که بین دنده و ران است
-
flank points
سوزنهای جانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سوزنهایی که در دو طرف مسیر موردِنظر برای تنظیم نصب میشوند تا از ورود قطارهای خارج از مهار به مسیر جلوگیری شود
-
flank steak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استیک فلان
-
limb 3, flank 3
یال 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] یکی از دو سطح شیبدار دو سوی محور طاقدیس یا ناودیس
-
flank protection, route isolation
جداسازی مسیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] جدا کردن مسیر برای جلوگیری از ورود احتمالی قطارهایی که در خطوط جانبی حرکت میکنند