کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
firm پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
firm
/fərm/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
firm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرکت، کارخانه، تجارتخانه، موسسه بازرگانی، محکم کردن، استوار کردن، ضخیم کردن، سفت، محکم، استوار، سخت، راسخ، ثابت، مستحکم، پایدار، متین، پا بر جا، پرصلابت
-
واژههای مشابه
-
firmness
سفتی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خاصیت مادۀ غذاییای که بافت آن فشرده و سخت است
-
firmness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استحکام، سفتی، ثبات و استحکام، متانت، محکمی، پا بر جایی
-
firming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محکم کردن، استوار کردن، ضخیم کردن
-
firms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرکت ها، شرکت، کارخانه، تجارتخانه، موسسه بازرگانی، محکم کردن، استوار کردن، ضخیم کردن
-
firmed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایید شده، محکم کردن، استوار کردن، ضخیم کردن
-
accounting firm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرکت حسابداری
-
securities firm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرکت اوراق بهادار
-
removal firm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرکت حذف
-
firm omelet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عناب شرکت
-
hold firm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگه داشتن شرکت
-
insurance firm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرکت بیمه
-
brokerage firm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرکت کارگزاری
-
firm up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سفت کردن