کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fingerprinting پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
fingerprinting
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
fingerprinting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر انگشت، انگشت نگاری کردن
-
واژههای مشابه
-
fingerprint
اثر انگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم نظامی] [شیمی] شاهدی برای وجود یا هویت مادهای که به روش طیفنمایی به دست میآید [علوم نظامی] خطوط و شیارهای خاص انگشتان دست یا پا که در هنگام لمس کردن اشیا روی آنها باقی میماند و در افراد تفاوت دارد
-
fingerprints
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر انگشت
-
fingerprinted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر انگشت، انگشت نگاری کردن
-
fingerprint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر انگشت، انگشت نگاری، انگشت نگاری کردن
-
proteomic fingerprint
اثرانگشت پروتگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] الگویی از پروتئینها که نشانگر وضعیت خاصی در سامانۀ زیستی است
-
fingerprint card
برگ انگشتنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] برگی مقوایی برای ثبت و نگهداری آثار انگشتان دو دست
-
ballistic fingerprinting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر انگشت بالستیک
-
fingerprint specialist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر انگشت متخصص
-
genetic fingerprint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر انگشت ژنتیکی
-
DNA fingerprint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر انگشت DNA
-
fingerprint expert
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارشناس اثر انگشت
-
fingerprint man
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر انگشت انسان
-
peptide fingerprinting
انگشتنگاری پپتید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] ← انگشتنگاری پروتئین