کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
finger-paint پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
finger-paint
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
finger-paint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقاشی با انگشت
-
واژههای مشابه
-
finger-painting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت نقاشی، نقاشی با انگشت، پخش رنگ با انگشت
-
finger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت، انگشت زدن، دست زدن
-
fingers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشتان، انگشت، انگشت زدن، دست زدن
-
fingerable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشتی
-
fingering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشتی، ناخنک زنی، پنجه گذاری، انگشت کاری
-
fingerings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشتی، ناخنک زنی، پنجه گذاری، انگشت کاری
-
fingering
انگشتگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نظام تخصیص اعداد یا دیگر نمادها به هریک از انگشتان دست در نتنویسی بهنحویکه مشخص شود هر نت با کدام انگشت نواخته میشود
-
fingerer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت
-
fingered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشتی
-
paint
پوشرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی، قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پراکنهای از رنگدانه در محملی رزینی که پس از پوشانش سطح و خشک یا پخته شدن، فیلم (film) جامدی ایجاد میکند
-
paint
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنگ، رنگ نقاشی، راز، سرخاب، نقاشی کردن، رنگ کردن، سرخاب مالیدن، رنگ زدن، نگارگری کردن، رنگ شدن
-
painted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقاشی شده، مصور، سرخابی
-
paintings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقاشی