کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
feathered پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
feathered
/ˈfeT͟Hərd/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
feathered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر شده، پرگذاردن به، با پر پوشاندن، با پر اراستن، بال دادن
-
واژههای مشابه
-
feathers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر، پروبال، پرگذاردن به، با پر پوشاندن، با پر اراستن، بال دادن
-
feathering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر کردن، پرگذاردن به، با پر پوشاندن، با پر اراستن، بال دادن
-
feather
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر، پروبال، پرگذاردن به، با پر پوشاندن، با پر اراستن، بال دادن
-
featherer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریزر
-
featherers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صاف کننده ها
-
ice feathers, frost feathers
یخپَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی بَشم که بر روی بادخور اجسام زمینی یا بر روی هواپیمای درحالگذر از لایۀ هوای سرد به لایۀ هوای گرم تشکیل میشود
-
feathering angle, feathering pitch
زاویۀ پرّهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] زاویهبندی پرّه در ملخ بیحرکت که در آن گشتاور نیروی بادچرخی نزدیک به صفر است
-
feather wear
لبتیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی رفتگی که در آن آجنوارهای رویه در عرض از یک سمت ساییده و لبههای آنها تیز شده باشد
-
feathering hinge
لولای پرّهزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] لولایی که پرّۀ چرخانۀ بالگَرد حول آن تغییر زاویه میدهد
-
feathered propeller
ملخ پرّهبسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ملخی که پرّههای آن را چرخاندهاند تا لبههای حمله و فرار تقریباً با خط سیر پرواز هواگَرد موازی شود و پَسار به حداقل برسد و مانع از چرخش موتور شود
-
feathering propeller
ملخ پرّهبستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ملخ گاممتغیر هواگَرد که میتوان در صورت خاموشی موتور، زاویۀ پرّههای آن را برای کاهش پَسار ملخ به حداقل رساند
-
feathering 1
پرّهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] قرار دادن پرّههای ملخ در وضعیتی که پَسار آن به حداقل برسد و حرکت آن متوقف شود
-
feathering 2
پرّهزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] قابلیت تغییر زاویۀ گام پرّۀ چرخانۀ بالگَرد حول محور وتری