کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
farmings پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
farmings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزرعه
-
واژههای مشابه
-
farm
مزرعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] قطعهای از زمین که برای کشاورزی به کار گرفته شود
-
farms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزارع، مزرعه، کشتزار، زمین مزروعی، پرورشگاه حیوانات اهلی، فرم، کاشتن زراعت کردن در
-
farming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشاورزی، کاشتن زراعت کردن در
-
farmed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزرعه، کاشتن زراعت کردن در
-
farm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزرعه، کشتزار، زمین مزروعی، پرورشگاه حیوانات اهلی، فرم، کاشتن زراعت کردن در
-
mixed farming, diversified farming
مزرعهداری متنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نگهداری و پرورش حیوانات و کشت چند محصول گیاهی در یک مزرعه بهطور همزمان
-
health farm
مزرعۀ تندرستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] درمانگاهی واقع در فضای سبز بیرون شهر برای اشخاصی که میخواهند با فعالیت بدنی و رژیمهای غذایی مناسب به سلامتی و ظاهری خوب دست یابند
-
organic farming
کشاورزی زیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] 1. تمام نظامهای کشاورزی که در آنها تولید محصولات کشاورزی در جهت بهبود وضعیت محیط زیست و شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع باشد 2. نظام تولیدی که در آن از مصرف کودهای مصنوعی، آفتکشها، مواد تنظیمکنندۀ رشد و افزودنیهای خو...
-
contour farming
کشت تراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] اجرای عملیات زراعی شامل شخم و بذرپاشی در امتداد خطوط تراز برای جلوگیری از فرسایش خاک
-
ley farming
تناوب غله - علوفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کشت تناوبی خانوادۀ نیامداران بهخصوص یونجههای یکساله و شبدر در تناوب با غلات
-
gene farming
ژنپروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] همسانهسازی و تراریختی و تکثیر ژنهای یک گونه در گونۀ دیگر
-
farm milk
شیر تازهدوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] شیری که مستقیماً از تولیدکنندهها جمعآوری شده باشد
-
chicken farm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزرعه مرغ