کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
falling پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
falling
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
falling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افتادن، سقوط، فروریختگی، فروکش
-
واژههای مشابه
-
fallings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط، فروریختگی، فروکش
-
fall for
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط برای
-
falls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط
-
fall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط، پاییز، هبوط، افت، افتادن، خزان، نزول، زوال، فروکش، ابشار، سقوط کردن، ویران شدن، پایین امدن، تنزل کردن، چکیدن
-
pressure-fall centre, centre of falls
مرکز اُفت فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نقطۀ بیشینۀ کاهش فشار جوّ در بازۀ زمانی معین
-
falling tide
کِشَند اُفتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ژئوفیزیک] ← جزرکِشَند
-
falling action
فرود 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] کنشی که در پی نقطۀ اوج میآید و به سمت پایان نمایش پیش میرود
-
falling intonation
آهنگِ افتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] افت پایانی در آهنگ گفته
-
rise and fall
افتوخیز 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مجموع ارتفاع سربالاییها با تغییر شیبهای متوالی در یک مسیر مشخص که نهایتاً به تراز اولیه بازمیگردد
-
falling body
جسم افتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جسم شتابداری که شتاب آن تنها ناشی از گرانش زمین است
-
free fall
سقوط آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حرکت آرمانی جسم براثر نیروی گرانشی
-
line of fall
خط فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] خطی فرضی و مماس بر منحنی مسیر گلولۀ توپ در نقطۀ برخورد با هدف
-
ash fall
ریزش خاکستر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فروریختن خاکستر هوابُرد از اَبر فورانی متـ . رگبار خاکستر ash shower