کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fair-minded پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
fair-minded
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
fair-minded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منصفانه، خالی از اغراض
-
واژههای مشابه
-
fairing
پَسارگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سازۀ فرعی آئرودینامیکی که برای کاهش پَسار طراحی میشود
-
faire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
faire
-
fair
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایشگاه، بازار مکاره، خوشگل، خوبرو، منصفانه، منصف، زیبا، نسبتا خوب، بیطرفانه، لطیف، بور، بدون ابر، فریور
-
fairnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عادلانه
-
fairness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عدالت، عدل، خوبرویی، خوبی
-
faired
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروردین
-
fairings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریزرها
-
fairing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عادلانه
-
mindful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذهن، متوجه، در فکر، مواظب، متفکر، اندیشناک
-
minding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذهنیت، یاداوری کردن، تذکر دادن، مراقب بودن، مواظبت کردن، ملتفت بودن، اعتناء کردن به، تصمیم داشتن، بخاطر آوردن، ذکر کردن
-
mindfulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذهن آگاهی
-
minds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ذهنها، ذهن، خاطر، عقل، خیال، ضمیر، خرد، سامان، مشعر، یاداوری کردن، تذکر دادن، مراقب بودن، مواظبت کردن، ملتفت بودن، اعتناء کردن به، تصمیم داشتن، بخاطر آوردن، ذکر کردن
-
fair play
بازی جوانمردانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بازی کردن مطابق قوانین و بدون تقلب متـ . بازی منصفانه