کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fagging پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
fagging
دیکشنری
چرت زدن
فعل
fag, grub, swot, moil
جان کندن
wear down, fag, wash out, kayo, knockout
از پا در اوردن
drudge, fag, moil, plod, slog
خرحمالی کردن
grind, fag, slave
سخت کار کردن
exhaust, bore, fag, fatigue, harass, jade
خسته کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
fagging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، جان کندن، از پا در اوردن، خرحمالی کردن، سخت کار کردن، خسته کردن
-
واژههای مشابه
-
fags
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاکس، خرحمالی، حمال مفت، خدمتکار، سیگار، سیگارت، جان کندن، از پا در اوردن، خرحمالی کردن، سخت کار کردن، خسته کردن
-
fagged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاجعه، مانده
-
fag out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیرون آمدن
-
brain-fag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مغز استخوان