کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
extremity پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
extremity
/ikˈstremitē/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
extremity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندام، نهایت، شدت، انتها، غایت، حد نهایی، سر، ته، طره
-
واژههای مشابه
-
extremes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افراط، منتها درجه، منتهی
-
extremities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندام ها، نهایت، شدت، انتها، غایت، حد نهایی، سر، ته، طره
-
extremism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افراط گرایی، افراط کاری، فزونگرایی، عقیدهافراطی، احساسات افراطی
-
extremer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افراطی
-
extreme
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفرط، منتها درجه، منتهی، بی نهایت، دورترین نقطه، حد اکثر
-
extremeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افراطی
-
extremely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فوق العاده، خیلی، بشدت، بافراط
-
extremal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افراطی
-
extreme point
نقطۀ فرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
temperature extremes
فرینهای دما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بیشترین و کمترین دما یا هریک از آنها در یک محل در دورۀ زمانی معین
-
extreme temperature
دمای فرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بیشترین یا کمترین دما در محل و در دورۀ زمانی معین
-
eco-extremism
بومافراطگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] صورت افراطی و غالباً تهاجمی بومکنشگری
-
extreme tourism
خطرگَردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری که در آن احتمال خطر وجود دارد