کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
exposure therapy پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
exposure therapy
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
exposure therapy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در معرض درمان
-
واژههای مشابه
-
exposures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرار گرفتن در معرض، ارائه، افشاء، در معرض گذاری، نمایش، اشکاری
-
exposure 3
نوردهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نور دادن به فیلم یا ویدئو در دوربین یا چاپگر فیلم، برای ثبت قیاسی یا رقمی تصویر بر روی آن
-
noise exposure
نوفهگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] قرار گرفتن در معرض نوفه که میزان آن به دو عامل مدتزمان و دفعات آن بستگی دارد
-
exposure 2
مواجهه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] متغیری که تأثیر علیتی آن برآورد میشود
-
cumulative exposure
مواجهۀ انباشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموع دفعاتی که یک اندامگان در مدتی معین با یک مادۀ شیمیایی تماس پیدا میکند
-
ecological exposure
مواجهۀ بومشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قرار گرفتن اندامگانهای غیرانسانی در معرض یک عامل شیمیایی یا پرتونگاشتی یا زیستی
-
lifetime exposure
مواجهۀ تمامعمر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموع موادی که فرد در طول عمر خود، معمولاً 70 سال، در معرض آن قرار میگیرد
-
exposure tests
آزمونهای درمعرض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] آزمونهایی برای ارزیابی مقاومت و ماندگاری یک پوشش یا یک پوسه (film) با قرار دادن آن درمعرض نور خورشید یا نور فرابنفش یا رطوبت یا سرما یا گرما یا آبنمک یا جز آن
-
exposure 1
رُخنمون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از یک سازند یا ساختار زمینشناختی که بعد از بیرون زدن در معرض دید قرار میگیرد
-
indecent exposure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرار گرفتن در معرض غیرواقعی
-
risk of exposure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خطر قرار گرفتن در معرض
-
public exposure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در معرض عموم
-
time exposure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرار گرفتن در معرض زمان، مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی