کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
etch پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
etch
/eCH/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
etch
فرهنگ لغات علمی
خوردگی
-
etch
خراشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی بیماری که نشانۀ آن وجود خطوط سطحی کوتاه روشن یا سفید در زمینۀ برگ است
-
etch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اچ، سیاهقلمکردن، قلم زدن
-
واژههای مشابه
-
etches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اچ، سیاهقلمکردن، قلم زدن
-
etched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لعنتی، سیاهقلمکردن، قلم زدن
-
etch track
فرهنگ لغات علمی
مسیر خوردگی
-
etch track
فرهنگ لغات علمی
مسیر خوردگی
-
gravure, etching
حکاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] کندن نقش یا نوشتار بر روی سطح فلزی با قلم فولادی یا با تیزابکاری و نیز نمونههایی که از روی این صفحه چاپ میشود