کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
estimated پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
estimated
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
estimated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمین زده، تخمین زدن، سنجیدن، بر اورد کردن
-
واژههای مشابه
-
estimate
برآورد 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] مقدار عددیِ یک برآوردگر تحت شرایطی معین که بهعنوان تقریبی از یک پارامتر در نظر گرفته میشود
-
estimation
برآورد 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] شیوهای آماری برای ارائۀ فرمولی که بتواند تحت شرایطی معین با استفاده از مقدار مشاهدات نمونهای، تقریبی را برای یک پارامتر ارائه کند
-
estimator
برآوردگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] تابعی از مشاهدات آماری که بهعنوان تقریبزنندۀ پارامتر یک توزیع به کار میرود
-
estimator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برآوردگر
-
estimations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمین ها، تخمین، براورد، عقیده
-
estimators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برآوردگرها
-
estimating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمینی، تخمین زدن، سنجیدن، بر اورد کردن
-
estimableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارزیابی
-
estimate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمین زدن، تخمین، ارزیابی، براورد، دیدزنی، اعتبار، تقویم، قیمت، سنجیدن، بر اورد کردن
-
estimation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برآورد کردن، تخمین، براورد، عقیده
-
estimable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخمین زده می شود، تخمین پذیر، قابل براورد کردن
-
voyage estimate, voyage estimating
برآورد سود سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تخمین سودآوری کشتی در یک سفر
-
estimating equation
معادلۀ برآورد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] معادلهای شامل کمیتهای مشاهدهشده و یک کمیت مجهول که میزان این کمیت مجهول را برآورد میکند