کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
erratic پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
erratic
/iˈratik/
دیکشنری
دمدمی مزاج
صفت
erratic, disordered
نامنظم
capricious, erratic, pliant, flighty
دمدمی مزاج
adrift, erratic, stray, wandering, runabout, astray
سر گردان
variable, changing, changeable, uncertain, changed, erratic
متغیر
mercurial, erratic, fickle, freakish, instable, particolored
متلون
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
erratic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دمدمی مزاج، نامنظم، سر گردان، متغیر، متلون
-
واژههای مشابه
-
erraticness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظمی
-
erratically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطور نامنظم
-
erratics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری
-
erratic depression wear
رفتگی گُلهبهگُله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] رفتگی کاتورهای و نامنظم بر روی محیط تایر