کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
erected پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
erected
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
erected
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نصب شده است، ساختن، نصب کردن، بر پا کردن، راست کردن، شق شدن، افراشتن، بناء کردن، ساختمان کردن
-
واژههای مشابه
-
erection
نعوظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] وضعیتی که در آن آلت سفت و محکم میشود و بهطور طبیعی با تحریک جنسی صورت میگیرد
-
erect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راست، ساختن، نصب کردن، بر پا کردن، راست کردن، شق شدن، افراشتن، بناء کردن، ساختمان کردن، عمودی، قائم
-
erectness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راستی
-
erectable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تنظیم
-
erective
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممتاز
-
erections
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نعوظ، نصب، ساختمان، شق شدگی
-
erecters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازندگان
-
erection
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نعوظ، نصب، ساختمان، شق شدگی
-
erecting lens
عدسی مستقیمساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] سامانهای از عدسیها، معمولاً در تلسکوپهای کپلری، که متشکل از چهار عدسی است و تصویر نهایی حاصل از آنها مستقیم است
-
semi-erect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمه راست، نیم شق، نیمه ایستاده، نیمه قائم
-
erecting prism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منشور ساختن