کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
environs پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
environs
/-ˈvī(ə)rnz,enˈvīrənz/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
environs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اطراف، حومه، پیرامون، توابع، حول و حوش، دوروبر
-
واژههای مشابه
-
environment
محیطزیست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموعهای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند و بر رشدونمو و رفتار موجودات تأثیر گذارند
-
environing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محیط زیست، احاطه کردن، دور زدن، محاصره کردن، دور کسی یا چیزی را گرفتن
-
environment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محیط، اطراف، احاطه، پرگیر، دوروبر
-
environ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محیط زیست، احاطه کردن، دور زدن، محاصره کردن، دور کسی یا چیزی را گرفتن
-
environal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محیط زیست
-
environed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محیط زیست، احاطه کردن، دور زدن، محاصره کردن، دور کسی یا چیزی را گرفتن
-
aqueous environment
محیط آبگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] محیطی مایع که از آب تشکیل شده یا عمدتاً دارای آب باشد
-
information environment
محیط اطلاعاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مجموعهای از افراد یا سازمانها یا سامانههایی که به گردآوری و پردازش و انتشار اطلاعات میپردازند متـ . سامانۀ اطلاعاتی information system
-
built environment
محیط انسانساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] هر محیطی که انسان ساخته باشد و بستری برای فعالیت او فراهم کند
-
radiological environment
محیط پرتوزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فضای موجود در منطقهای که آلوده به تابش پرتوی است
-
turbid environment
محیط توریده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] محیطی سیال با ظاهر فیزیکی ابری یا گلآلود
-
aquatic environment
محیطزیست آبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هر بومسازگان دریاچهای یا رودخانهای یا دریایی که اندامگانهای مختلف در آن میزیند
-
human environment
محیطزیست انسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] محیطزیست طبیعی و فیزیکی انسان و ارتباط انسان با آن