کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
enter پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
enter
/ˈentər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
enter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وارد، وارد شدن، داخل شدن، ثبت کردن، بدست اوردن، قدم نهادن در، داخل عضویت شدن، نام نویسی کردن، پا گذاشتن، در امدن، تو آمدن، تو رفتن
-
واژههای مشابه
-
enteric
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسمومیت، رودهای، امعایی
-
entered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وارد شد، وارد شدن، داخل شدن، ثبت کردن، بدست اوردن، قدم نهادن در، داخل عضویت شدن، نام نویسی کردن، پا گذاشتن، در امدن، تو آمدن، تو رفتن
-
enterics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صنایع دستی
-
enterate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وارد شوید
-
enterally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
enterally
-
enterer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وارد کننده
-
enters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وارد می شود، وارد شدن، داخل شدن، ثبت کردن، بدست اوردن، قدم نهادن در، داخل عضویت شدن، نام نویسی کردن، پا گذاشتن، در امدن، تو آمدن، تو رفتن
-
enteral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتالال
-
enter key, enter
کلید ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که با آن اجرای فرمانی از سامانۀ عامل درخواست میشود یا پایان سطر یا بند به برنامۀ واژهپرداز اعلام میگردد متـ . ورود 2
-
enteral nutrition
تغذیۀ رودهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] فراهم کردن مواد مغذی مورد نیاز بدن و رساندن آنها به لولۀ گوارش ازطریق لوله
-
entered data
دادههای واردشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دادههایی که به یک سامانۀ اطلاعاتی وارد شده باشد
-
enteric-coated
رودهرهشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] پوشش ویژۀ برخی از قرصها یا کپسولها که مانع از آزاد شدن و جذب محتویات آنها قبل از رسیدن به روده میشود
-
enteral feeding
غذادهی رودهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رساندن مواد غذایی به لولۀ گوارش ازطریق دهان، با لوله یا بدون لوله