کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
entangled پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
entangled
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
entangled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرفتار، ژولیده، مرکب
-
واژههای مشابه
-
entanglers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشتاقان
-
entangleable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تحسین است
-
entangling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیج کننده، گیر انداختن، پیچیده کردن، اشفته کردن، گرفتار کردن
-
entangle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرفتار شدن، گیر انداختن، پیچیده کردن، اشفته کردن، گرفتار کردن
-
entanglement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرفتگی، گرفتاری، گیر
-
entanglements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتباهات، گرفتاری، گیر
-
entangles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دخول، گیر انداختن، پیچیده کردن، اشفته کردن، گرفتار کردن
-
entangled state
فرهنگ لغات علمی
حالت درهم تنیده
-
entanglement 1
گیرانداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تور خاصی که پلیس ضدشورش از آن برای متوقف ساختن خودرو یا به دام انداختن تظاهرکنندگان استفاده میکنند
-
entanglement 2
مانع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هریک از موانع ایذایی که در مقابل خاکریزها یا ورودی سازههای سادۀ نظامی برای تأخیر در ورود مهاجمان قرار میدهند
-
quantum entanglement
درهمتافتگی کوانتومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالت دو ذره با منشأ یکسان که اندازهگیری ویژگیهای یکی از آنها حالت کوانتومی ذرۀ دیگر را نیز مشخص میکند