کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
enlarged پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
enlarged
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
enlarged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگ شده، بزرگ کردن، با تفصیل شرح دادن، توسعه دادن، وسیع کردن، بسط دادن
-
واژههای مشابه
-
enlargers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگساالن
-
enlarge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگنمایی کنید، بزرگ کردن، با تفصیل شرح دادن، توسعه دادن، وسیع کردن، بسط دادن
-
enlarges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افزایش می یابد، بزرگ کردن، با تفصیل شرح دادن، توسعه دادن، وسیع کردن، بسط دادن
-
enlargeableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انعطاف پذیری
-
enlarger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگتر
-
enlarging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگ شدن، بزرگ کردن، با تفصیل شرح دادن، توسعه دادن، وسیع کردن، بسط دادن
-
enlargements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگ شدن، بزرگی، توسعه، فزونی
-
enlargeable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل انعطاف
-
agrandisseur, enlarger
بزرگساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] دستگاهی در تاریکخانه که با بزرگ کردن منفی عکس، به عکاسان امکان بزرگ کردن عکس را میدهد
-
enlargement 2
تعریض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] افزایش عرض راهها در قوسها و سربالاییها
-
enlarged heart
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قلب بزرگ
-
blow up 1/ blowup 1, agrandissement (fr.), enlargement 1
بزرگسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] در تمامی هنرها، به دست آوردن نسخهای بزرگ از یک نسخۀ کوچک در مقیاس مشخص