کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
enduring پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
enduring
/enˈd(y)o͝oriNG/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
enduring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایدار، متحمل، شکیبا، سر سخت
-
واژههای مشابه
-
endurance
تابآوری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مدتزمانی که یک هواگَرد یا خودروِ زمینی یا شناور میتواند در وضعیت خاص، برای مثال بدون سوختگیری مجدد، به عملیات خود ادامه دهد
-
endurableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
endurabeness
-
endures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل می کند، تحمل کردن، بردباری کردن، طاقت چیزی راداشتن، تاب چیزی را اوردن، متحمل شدن
-
endurably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
endurably
-
endurer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک
-
endure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل کن، تحمل کردن، بردباری کردن، طاقت چیزی راداشتن، تاب چیزی را اوردن، متحمل شدن
-
endurable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایدار، تحمل پذیر
-
endurant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده
-
endurance riding
اسبسواری استقامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] یکی از رشتههای سوارکاری که مسابقات آن در مسافتهای طولانی برگزار میشود
-
endurance riding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استقامت سواری
-
endurance contest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسابقه استقامت
-
xerophyte, drought-enduring plant, drought-persistant plant
خشکیرُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاه مقاوم به خشکی