کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
encounters پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
encounters
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
encounters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برخورد می کند، برخورد، مواجهه، رویارویی، ملاقات، تصادف، روبرو شدن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، ملاقات کردن، تصادف کردن، مصادف شدن با، دست بگریبان شدن با
-
واژههای مشابه
-
encounter
رویارویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مواجهۀ مستقیم یا درگیری احساسی یک یا چند فرد با فرد یا افراد دیگر در یک گروه
-
encountered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواجه شده، روبرو شدن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، ملاقات کردن، تصادف کردن، مصادف شدن با، دست بگریبان شدن با
-
encounter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رویارویی، برخورد، مواجهه، ملاقات، تصادف، روبرو شدن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، ملاقات کردن، تصادف کردن، مصادف شدن با، دست بگریبان شدن با
-
encounter group
گروه رویارویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] گروهی که در قالب گونهای گروهدرمانی با هدف افزایش خودآگاهی و ترغیب اعضای گروه به درک دیگران ازطریق بیان آزاد و بدون مهار احساسات و مقابلههای کلامی و بدنی تشکیل میشود
-
brief encounter
تماس کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هرگونه تماس رودررو و کوتاه بین افسر عملیاتی و عامل اطلاعاتی در وضعیت مراقبتی پرخطر
-
sexual encounter
برخورد جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] کنش جنسی میان دو نفر شامل تماس جنسی اندامهای تناسلی یا مخاطی
-
encounter group
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برخورد گروه