کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
encamp پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
encamp
/enˈkamp/
دیکشنری
اردو زدن
فعل
encamp, camp, cage, encage, pitch tent
چادر زدن
camp, encage, encamp, outspan, pitch
اردو زدن
encamp, pavilion, make the pitch, pitch a tent
خیمه برپا کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
encamp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردو زدن، چادر زدن، خیمه برپا کردن
-
واژههای مشابه
-
encamped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردوگاه، چادر زدن، اردو زدن، خیمه برپا کردن
-
encampments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردوگاه ها، محل اردو زدن، قرار گاه
-
encampment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردوگاه، محل اردو زدن، قرار گاه
-
encamping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کابینت، چادر زدن، اردو زدن، خیمه برپا کردن