کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
emulsible پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
emulsible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولاتور
-
واژههای مشابه
-
emulsion
نامیزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] نوعی کلوئید مایعدرمایع که در آن ذرههای یک مایع در مایع دیگر به حالت تعلیق پراکنده باشد
-
emulsions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولسیون ها، شیرابه، ذرات چربی دراب
-
emulsive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولسیون
-
emulsibility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولتیسم
-
micellar emulsion
نامیزۀ ریشالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نامیزهای که خودبهخود شکل میگیرد و اندازۀ قطرات آن در حدود 10 نانومتر است متـ . ریزنامیزه microemulsion
-
emulsion breaking
نامیزهشکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کاهش پایداری پراکنۀ مایعی در مایع دیگر
-
meat emulsion
نامیزۀ گوشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردۀ گوشتی شامل نامیزههای سوسیس و دیگر نامیزههای مصرفی در صنعت گوشت که از دو فاز پیوسته، یعنی پروتئین و آب، و پراکنده، یعنی ذرات چربی، تشکیل شده است
-
emulsion polymerization
بسپارش نامیزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] نوعی واکنش بسپارش که در یکی از فازهای یک نامیزه انجام میشود
-
suspo-emulsion
تعلیقه ـ نامیزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پراکنۀ کلوئیدی مخلوطی که در آن تعلیقه با نامیزه ترکیب شده است
-
photographic emulsion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امولسی عکاسی