کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
embrittled پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
embrittled
/emˈbritl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
embrittled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرد شده، شکننده کردن، ترد کردن
-
واژههای مشابه
-
embrittlement
تُردش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] کاهش شدید شکلپذیری یا چقرمگی یا هر دو در یک ماده
-
embrittlement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضعف
-
acid embrittlement
تُردش اسیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی تُردش هیدروژنی که براثر تمیزکاری اسیدی پدید میآید
-
corrosion embrittlement
تُردش خوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] کاهش شدید شکلپذیری فلز براثر حملۀ خوردگی که معمولاً بهصورت خوردگی مرزدانهای پدید میآید
-
zinc embrittlement
تُردش رویاندودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی تُردش فلزمذابی در فولادهای زنگنزن آستنیتی براثر تماس با فولاد رویاندود در هنگام جوشکاری یا شعله دادن
-
caustic embrittlement
تُردش قلیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] شکست فلزات در محلولهای قلیایی بهموجب تأثیر همزمـان خوردگی و تنش کششی
-
solder embrittlement
تُردش لحیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] کاهش خاصیت مکانیکی یک فلز یا آلیاژ به دلیل نفوذ موضعی فلز مذاب در اطراف مرزِ دانهها براثر لحیمکاری
-
neutron embrittlement
تُردش نوترونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تُردش فلز یا آلیاژ براثر بمباران نوترونی در واکنشگاهها/ رآکتورهای هستهای
-
hydrogen embrittlement
تُردش هیدروژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تُردش یک فلز یا آلیاژ براثر جذب اتم هیدروژن در عملیاتی که در آن فلز با آب واکنش میدهد
-
hydride embrittlement
تُردش هیدریدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی تُردش هیدروژنی در فلزهای خاص که مشخصۀ آنها تشکیل فاز هیدرید با جذب مقدار زیادی هیدروژن است
-
embrittlement cracking
تَرَکخوردگی تُردشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی شکست فلز، غالباً از نوع خوردگی بینبلوری، که در اتصالات پرچی و پایانۀ لولههای دیگهای بخار اتفاق میافتد
-
embrittlement-detector test
آزمون آشکارسازی تُردش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی آزمون خوردگی شتابیافته برای تعیین میزان تردکنندگی آب در دیگهای بخار
-
liquid-metal embrittlement
تُردش فلزمذابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی ترکخوردگی محیطی در فلزات معمولاً چکشخوار براثر تماس با فلز مذاب و متعاقب آن ایجاد تنش کششی