کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
elevator operator پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
elevator operator
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
elevator operator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اپراتور آسانسور
-
واژههای مشابه
-
elevation
ارتفاع 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فاصلۀ قائم هر نقطه بر سطح زمین نسبت به تراز متوسط دریا
-
elevators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسانسور، اسانسور، بالا برنده، بالا بر، بالارو
-
eleve
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عجب
-
elevable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آسانسور
-
elevates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افزایش می یابد، بالا بردن، بلند کردن، ترفیع دادن، افراشتن، عالی کردن، نشاط دادن
-
elevations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتفاعات، بلندی، ترفیع، علو، جای بلند و برامدگی
-
elevating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا بردن، بلند کردن، ترفیع دادن، افراشتن، عالی کردن، نشاط دادن
-
elevate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا بردن، بلند کردن، ترفیع دادن، افراشتن، عالی کردن، نشاط دادن
-
elevational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتفاعات
-
elevation datum
مبنای ارتفاعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقطه یا سطح ترازی که از آن بهعنوان مرجع اندازهگیری ارتفاع استفاده میشود
-
elevated guideway
هادیراه هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] هادیراه ناهمسطح بر روی سازهای که ارتفاع ایمن را برای وسایل نقلیۀ درحالحرکت بر سطح زمین فراهم میکند
-
shot elevation
ارتفاع چشمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ارتفاع سطح زبرین مادۀ منفجره از سطح دریا در چال انفجار
-
adjusted elevation
ارتفاع سرشکنشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] ارتفاعی که از افزودن تصحیح سرشکنی به ارتفاع قائم به دست میآید