کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
efficiency پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
efficiency
/iˈfiSHənsē/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
efficiency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهره وری، بازده، کارایی، راندمان، تولید، کفایت، سودمندی، میزان لیاقت، پرکاری، فعالیت مفید، عرضه
-
efficiency
فرهنگ لغات علمی
بازده
-
efficiency
فرهنگ لغات علمی
بازده
-
efficiency
فرهنگ لغات علمی
بازدهی
-
واژههای مشابه
-
efficient
کارا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی] سختافزار یا نرمافزاری که کارایی داشته باشد
-
efficiencies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارایی، بهره وری، بازده، راندمان، تولید، کفایت، سودمندی، میزان لیاقت، پرکاری، فعالیت مفید، عرضه
-
efficient
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآمد، موثر، کارا، کارامد، با کفایت، بهره ور
-
efficience
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارآیی
-
efficiently
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موثر
-
anode efficiency,plate efficiency
بازده آند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] نسبت جریان آندی واقعی به جریان نظری یا محاسباتی در یک فرایند برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی
-
efficiency 2
کارایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی] میزان عملکرد مناسب نرمافزار با توجه به منابع بهکارگرفتهشده در شرایط معین
-
masking efficiency
کارایی پوشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] نسبت تراز شدت پوشانه به بزرگی تغییر آستانهای که ایجاد میکند
-
energetic efficiency
کارایی کارمایهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] درصدی از انرژی دریافتی که بدن آن را ذخیره میکند
-
asymptotic efficiency
کارایی مجانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] حد کارایی برآوردگر، وقتی که اندازۀ نمونه به بینهایت بگراید