کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dull پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
dull
/dəl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
dull
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسل کننده است، کند کردن، کند، کودن، راکد، احمق، گرفته
-
واژههای مشابه
-
dulling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته کننده، کند کردن
-
Dulles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دالس
-
dullness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسل کننده بودن، کندی
-
dulled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خالی، کند کردن
-
dulls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته شده، کند کردن
-
dullnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خستگی، کندی
-
dullness 2
مرده بودن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نبودِ جلا یا برّاقیت متـ . مردگی
-
dull luster
جلای مات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جلای سطح کانی یا سنگ هنگامی که نور را به جای بازتاباندن بپاشاند
-
dullness 1`
رنگمردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پایین بودن خلوص رنگ
-
dull-purple
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفیف بنفش
-
dull-white
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته کننده