کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dual beam پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
dual beam
فرهنگ لغات علمی
دو باریکه
-
واژههای مشابه
-
dual spacing
فاصلۀ جفتچرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] فاصلۀ خطهای مرکزی جفتتایر بر روی یک جفتچرخ خودرو باری
-
dual space
فضای دوگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فضای بُرداری متشکل از همۀ تابعکهای خطی بر یک فضای بُرداری مفروض
-
dual theorem
قضیۀ دوگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در هندسۀ تصویری، قضیۀ حاصل از تغییر قضیهای مفروض که در نتیجۀ تعویض نقطه و خط با یکدیگر و همچنین تعویض هر عمل با دوگان آن عمل به وجود میآید
-
dual containment
سد نفوذ دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] یکی از راهبردهای ایالات متحده در برابر ایران و عراق برای محدود ساختن و منزوی کردن آن دو کشور که در زمان ریاستجمهوری کلینتون از 1995 به اجرا درآمد
-
dual basis
پایۀ دوگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] پایهای برای فضای دوگان یک فضای بُرداری مفروض که بهوسیلۀ پایۀ فضای بُرداری مفروض ساخته میشود
-
dual careers
خانوادۀ دوشاغل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] خانوادهای که در آن زن و مرد هر دو شاغلاند
-
dual-fuel
دوسوختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ویژگی خودروی که در آن دو نوع سوخت مختلف همزمان وارد موتور میشود
-
dual category
رستۀ دوگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] رستهای متناظر با رستۀ مفروض با همان اشیا ولی با ریختارهایی که جهتشان معکوس ریختارهای رستۀ مفروض است
-
dual carriageway
دیکشنری انگلیسی به فارسی
carriageway دوگانه
-
dual inheritance theory
نظریۀ وراثت دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نظریهای مبتنی بر تکامل فرهنگی که بر طبق آن ژنها و یادهها اشکال جداگانهای از وراثت هستند که ضرورتاً با یکدیگر تعامل ندارند
-
dual-voltage train
قطار دوولتاژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطار یا لوکوموتیوی که با دو سامانۀ مختلف تأمین نیروی کشش الکتریکی کار میکند متـ . لوکوموتیو دوولتاژی dual-voltage locomotive
-
dual sex therapy
کامشدرمانی دوسویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] درمان هر دو نفر از زوجهایی که یکی از آنها دچار دُشکاری است
-
distributed queue dual bus
گذرگاه دوسویۀ توزیعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] قرارداد ارتباطی لایۀ پیوند داده که برای استفاده در شبکههای کلانشهری تنظیم شده است اختـ . دوسوت DQDB