کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
drain the cup پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
drain the cup
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
drain the cup
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فنجان را تخلیه کنید
-
واژههای مشابه
-
draining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه، کشیدن، اب کشیدن از، زیر اب زدن، زه کشی کردن
-
drains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه می شود، زه کشی، ناو، زهکش فاضل آب، اب گذر، کشیدن، اب کشیدن از، زیر اب زدن، زه کشی کردن
-
draine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه
-
drained
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه شده، کشیدن، اب کشیدن از، زیر اب زدن، زه کشی کردن
-
land drain, field drain
زهکش خاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] لولههای سفالی با اتصال لببهلب و طرح جناغی با عمق 300 تا 600 میلیمتر از سطح زهکشی برای تخلیۀ آب
-
French drain, rubble drain, stone drain
زهکش سنگریزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] گودالی نسبتاً کمعمق برای جمعآوری آبهای سطحی که در آن لولهای سفالی با اتصالات باز یا لولههای بتنی متخلخل آب را به بستری از سنگریزههایی که گرداگرد لولهها پشتهریزی شدهاند میرساند
-
commercial drain, commodity drain, removal
دارکاست تجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] کاهش موجودی داری که ارزش تجاری دارد
-
sand drain
زهکش ماسهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] زهکشی شامل یک گمانۀ قائم و ماسهای که برای تسهیل تخلیۀ آب آن را پر میکند
-
catch drain
روانابگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] مجرایی که در بخشی از سطح جاده و در طول آن ساخته میشود تا جلوی حرکت آب سطحی را بگیرد و مانع از جاری شدن آن بر روی شیب جاده شود
-
draining board
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه هیئت مدیره
-
brain drain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرار مغز ها
-
drain tile
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاشی زد
-
drain plug
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه پلاگین