کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
donated پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
donated
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
donated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهدا شد، بخشیدن، هدیه دادن، اهداء کردن، هبه کردن
-
واژههای مشابه
-
donators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهداکنندگان، اهدا کننده، مامور خیرات
-
Donatism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوناتیزم
-
donation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمک مالی، اهداء، دهش، عطا، عطیه
-
donations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمک های مالی، اهداء، دهش، عطا، عطیه
-
donating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهدا، بخشیدن، هدیه دادن، اهداء کردن، هبه کردن
-
donator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهدا کننده، مامور خیرات
-
donate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهدا کن، بخشیدن، هدیه دادن، اهداء کردن، هبه کردن
-
donat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داتا
-
egg donation,oocyte donation
اهدای تخمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] روشی در فنّاوری کمکباروری که در آن برای زن نابارور از زنی بارور تخمک گرفته میشود
-
political donation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمک مالی سیاسی
-
embryo donation
اهدای رویان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] انتقال رویان حاصل از کامههایی که به زن گیرنده و همسرش تعلق ندارند
-
backbonding, back donation
پسپیوندش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فرایندی که در آن الکترونها از یک اوربیتال اتمی در یک اتم به اوربیتال پادپیوندی پی در اتمی دیگر یا لیگاند حرکت میکنند