کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
domesticating پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
domesticating
/dəˈmestiˌkāt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
domesticating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهلی کردن، رام کردن
-
واژههای مشابه
-
domestication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهلی کردن
-
domestications
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجارب
-
domesticated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهلی شده، رام کردن، اهلی کردن
-
domesticality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دامنهداری
-
domesticity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خانه داری، زندگانی خانگی، حالت اهلی، رام شدگی
-
domestics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دامداران، مستخدم یا خادمه
-
domesticates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهلی کردن، رام کردن
-
domesticate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهلی کردن، رام کردن
-
domestically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در داخل کشور
-
domestic travel
مسافرت داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مسافرت ساکنان یک کشور به مناطق دیگر از همان کشور
-
domestic analogy
همانندانگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نگرش سنتگرایان به روابط بینالملل که بر پایۀ آن امور سیاسی و حکومتی و اجتماعیِ داخلیِ یک کشور تعمیمپذیر به عرصۀ بینالمللی است
-
domestic airport
فرودگاه داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فرودگاهی که از آن برای پروازهای داخلی استفاده میشود
-
domestic flight
پرواز داخلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پرواز در فضای پروازی کشور متبوع خود