کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
disposes پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
disposes
/disˈpōz/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
disposes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در اختیار دارد، مرتب کردن، مستعد کردن، ترتیب کارها را معین کردن
-
واژههای مشابه
-
disposable
دفعشدنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ویژگی محصولات مصرفی یا وسایل بستهبندیای که پس از یک یا چند بار استفاده دور ریخته میشوند
-
dispose of
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن
-
disposability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یکبار مصرف، در دسترس
-
disposers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفع کننده ها
-
disposals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویزا، دسترس، در اختیار، در معرض گذاری
-
disposed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفع شده، متمایل، مستعد، مایل
-
dispose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتقال، مرتب کردن، مستعد کردن، ترتیب کارها را معین کردن
-
disposable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل عرضه، در معرض، از دست دادنی
-
disposal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دسترس، در اختیار، در معرض گذاری
-
disposableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل استفاده بودن
-
slash disposal, brush disposal
دفع دارماند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تیمار و جابهجایی دارماندها برای کاهش امکان حریق یا حملۀ آفات یا خطر بیماری
-
carcass disposal
معدومسازی لاشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] سوزاندن یا مدفون کردن لاشۀ حیوانات تلفشده
-
simple disposal
واسپارش تکمرحلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] واسپارشی که در یک مرحله انجام میشود