کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dish rack پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
dish rack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفسه ظرف
-
واژههای مشابه
-
dishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظرف ها، ظرف، بشقاب، غذا، ظروف، خوراک، بخشی از غذا، دوری، طعام، در بشقاب ریختن
-
dished
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفع شده، گود، مقعر
-
dishful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکننده
-
dishing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیشب، در بشقاب ریختن
-
dishfuls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قهوه
-
accompaniment dish
کنارغذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] خوردنیهایی که همراه با غذا و نه بهعنوان غذای اصلی مصرف میشوند
-
signature dish
غذای شاخص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] خوراکی ویژه که موجب شهرت یک غذاخوری میشود
-
serving dish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمت غذا
-
dish the dirt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظرف را بشویید
-
dish out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غذای بیرون، در ظرف ریختن، در بشقاب خوردن
-
dish-shaped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکل ظاهری
-
chafing dish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایش ظرف
-
Petri dish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظرف پتری