کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
disgorging پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
disgorging
/disˈgôrj/
دیکشنری
دیسگوگرینگ
فعل
puke, vomit, disgorge
استفراغ کردن
empty, unload, discharge, vent, deplete, disgorge
خالی کردن
shed, pour, infuse, cast, splash, disgorge
ریختن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
disgorging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسگوگرینگ، استفراغ کردن، خالی کردن، ریختن
-
واژههای مشابه
-
disgorge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
disgorge، استفراغ کردن، خالی کردن، ریختن
-
disgorger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
disgorger
-
disgorgement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفع زباله
-
disgorged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خجالت کشیدم، استفراغ کردن، خالی کردن، ریختن