کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
disc-jockey پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
disc-jockey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسک جکی
-
واژههای مشابه
-
jockey
چابکسوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] سوارکار حرفهای که در مسابقات اسبدوانی شرکت میکند
-
jockey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جک، چابک سوار، سوار کار، اسب سوار حرفهای، سوارکار اسب دوانی شدن، گول زدن، با حیله فراهم کردن، نیرنگ زدن، اسب دوانی کردن
-
jockeys
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جک ها، چابک سوار، سوار کار، اسب سوار حرفهای، سوارکار اسب دوانی شدن، گول زدن، با حیله فراهم کردن، نیرنگ زدن، اسب دوانی کردن
-
disc
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسک، قرص، صفحه، دایره، گرده، پولک، صفحه ساختن
-
discing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیوانه
-
airy disc
فرهنگ لغات علمی
قرص ایری
-
jockey club
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باشگاه جک، باشگاه سوار کاران
-
disk-jockey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسک جکی
-
Jockey shorts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلوار جک
-
disk/ disc
قرص 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ناحیهای در صفحه متشکل از همۀ نقطههای درون دایره و احتمالاً بعضی یا تمام نقطههای روی دایره
-
disc plough
گاوآهن بشقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] وسیلهای در خاکورزی با بشقابهای فولادی که هریک بهطور مستقل بر روی محور خود دَوران میکند و خاک را میبرد و برمیگرداند
-
disc harrow
چنگۀ بشقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ابزاری در خاکورزی برای خرد کردن کلوخ و جمعآوری علفهای هرز و یکنواخت کردن سطح خاک که از چندین بشقاب مقعر ساخته شده است
-
disc brake
ترمز دیسکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سامانۀ ترمزی که در آن نیروی وارد بر لنت ترمز به دیسک منتقل میشود