کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dirty-faced پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
dirty-faced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کثیف
-
واژههای مشابه
-
dirtiness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی، خاتوله
-
dirtied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کثیف، کثیف کردن
-
dirtying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کثیف کردن
-
dirties
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کثیف، کثیف کردن
-
on the face of it
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در مواجهه با آن
-
facings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چهره، نما، روکش، رویه
-
faced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در مواجهه
-
face
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صورت، چهره، رو، وجه، قیافه، قبال، رخ، رخسار، نما، سطح، منظر، لقاء، مواجه شدن، مواجه شدن با، صاف کردن، روبرو ایستادن، رویاروی شدن، پوشاندن سطح، تراشیدن، روکش کردن
-
faces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چهره ها
-
facing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روبرو شدن، نما، روکش، رویه، متوجه
-
face to face
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رو در رو، مستقیم
-
target face, face
هدفبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تکهای پارچه یا کاغذ یا مقوا دربردارندۀ دایرههای هممرکز امتیاز که آن را بر روی آماجگاه نصب میکنند
-
face orientation, facing
سوی چهره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] وضعیت قرار گرفتن سر و بهتبعِ آن صورت نسبت به راستای بدن