کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dig پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
dig
/dig/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
dig
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفر کردن، حفاری، حفر، کاوش، کنایه، کندن، کاوش کردن، فرو کردن
-
واژههای مشابه
-
dig into
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفاری
-
digging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفر، نبش
-
digs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفاری می کند، حفاری، حفر، کاوش، کنایه، کندن، کاوش کردن، فرو کردن
-
dig in
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفاری در، فرو بردن
-
diggings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفاری، محل حفر، خاک برداری
-
digged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفاری
-
infra dig
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مادون قرمز، کسر شان، دون مقام، دون شان
-
digging up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفاری کردن
-
dig up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفاری کردن
-
dig out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفاری کردن
-
جستوجو در متن
-
دیگبزرگمسی
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: digvar طاری: dig طامه ای: sefli طرقی: dig-e gord کشه ای: digmesi نطنزی: dig-e vaqm
-
دیگ
واژهنامه آزاد
(لری، ممسنی) [dig] دیروز.