کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
desk پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
desk
/desk/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
desk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میز مطالعه، میز، میز تحریر
-
واژههای مشابه
-
front desk
پیشخان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] قسمتی از پیشگاه که به اموری از قبیل خوشامدگویی و ثبتنام و پذیرش و ترخیص مهمانان میپردازد
-
desk officer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسر میز
-
reception desk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میز پذیرش
-
desk dictionary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرهنگ لغت
-
sports desk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میز ورزش
-
help desk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میز کمک
-
front desk agent
متصدی پیشخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] یکی از کارمندان پیشگاه که عمدتاً به امور ثبتنام میپردازد، اما مسئولیتهای دیگر او شامل کارهای پیش ثبتنام و هماهنگی وضعیت اتاقها و امور پستی و رسیدگی به پیامها و ارائۀ اطلاعات میشود
-
reception desk, reception
پذیرش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] محلی در مهمانخانه/ هتل که مهمانان و مراجعهکنندگان در هنگام ورود، به آنجا مراجعه و تقاضای خود را عنوان میکنند
-
hotel desk clerk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دپارتمان هتل میزبان