کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
demarcators پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
demarcators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دموکرات ها
-
واژههای مشابه
-
demarcations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعرفه ها، علامت گذاری
-
demarcator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دماركاتور
-
demarcated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف شده، محدود کردن، تعیین حدود کردن، نشان گذاردن
-
demarcates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تملک می کند، محدود کردن، تعیین حدود کردن، نشان گذاردن
-
demarcation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معافیت، علامت گذاری
-
demarcation of boundary, demarcation
علامتگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] علامتگذاری فیزیکی مرزها با استفاده از نشانگر و ستون و نرده و دیوار و وسایل دیگر
-
demarcation line
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خط جداسازی، سرحد، خط فاصل
-
Armistice Demarcation Line, ADL
خط ترک مخاصمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] خطی که نیروهای متخاصم پس از متارکه یا آتشبس از آنجا به مواضع خود عقبنشینی میکنند