کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dehydrating پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
dehydrating
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
dehydrating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کم آب، اب چیزی را گرفتن، بی آب کردن، پسابش داشتن، وابشت کردن
-
واژههای مشابه
-
dehydration
کمآبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] وضعیتی ناشی از کاهش میزان آب بدن
-
dehydration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمبود آب، پسابش، کم شدن اب بدن، وابشت
-
dehydrate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشک کن، اب چیزی را گرفتن، بی آب کردن، پسابش داشتن، وابشت کردن
-
dehydrator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشک کن
-
dehydration
آبزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] خارج کردن مولکول آب از ترکیبی مانند الکل
-
dehydrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشکشده، اب چیزی را گرفتن، بی آب کردن، پسابش داشتن، وابشت کردن
-
dehydrators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شستشو دهنده
-
dehydrates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشک کن، اب چیزی را گرفتن، بی آب کردن، پسابش داشتن، وابشت کردن
-
dehydrating agent
فرهنگ لغات علمی
عوامل آبگیرنده
-
voluntary dehydration
کمآبی خواسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کمآبی ناشی از نخوردن ارادی مایعات یا بالا بردن ارادی سطح تحرک
-
involuntary dehydration
کمآبی ناخواسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کمآبی ناشی از عدم جبران آبازدسترفتۀ بدن و ننوشیدن آب به اندازۀ کافی و در زمان مناسب
-
dehydrated food
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواد غذایی خشک شده
-
dehydrated foods
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غذاهای خشک شده