کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
defer پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
defer
/diˈfər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
defer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازنشستگی، عقب انداختن، تسلیم شدن، بتعویق انداختن، تاخیر کردن، احترام گذاردن
-
واژههای مشابه
-
deferent
فلک حامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] در الگوهای بطلمیوسی، شماری از سیارات فلکی که ستارۀ متوسط بر روی آن با سرعت یکنواخت حرکت میکند
-
defers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفاع می کند، عقب انداختن، تسلیم شدن، بتعویق انداختن، تاخیر کردن، احترام گذاردن
-
deferments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعطیلات، تعویق، تاخیر
-
deferred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعطیل، دیرفرست
-
deference
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احترام، تمکین، تسلیم، تن دردهی
-
deferment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعویق، تاخیر
-
deferent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متفرقه، برنده، بیرون برنده، خروجی
-
deferable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعویق
-
deferred grazing
چرای تأخیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جلوگیری موقت از ورود دام به مرتع با هدف فراهم کردن شرایط رشد گیاهان علوفهای تا مرحلهای مشخص
-
deferred payment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرداخت معوق
-
deferred and rotational grazing
چرای دورهای ـ تأخیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ترکیب چرای تأخیری و چرای دورهای