کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
debited پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
debited
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
debited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرداخته شده است، بدهکار کردن، پای کسی نوشتن
-
واژههای مشابه
-
debitable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تحسین است
-
debiting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدهی، بدهکار کردن، پای کسی نوشتن
-
debit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدهی، حساب بدهی، در ستون بدهی گذاشتن، بدهکار کردن، پای کسی نوشتن
-
debite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدهکاری
-
debits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدهی، حساب بدهی، در ستون بدهی گذاشتن، بدهکار کردن، پای کسی نوشتن
-
debit card, prepaid card 1, prepaid telephone card, calling card
کارت تلفن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی کارت اعتباری که میتوان با آن بدون پرداخت نقدی از خدمات تلفن شهری، بینشهری یا بینالمللی بهرهمند شد