کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dated پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
dated
/ˈdātid/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
dated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاریخی، مورخ، تاریخ دار
-
واژههای مشابه
-
dates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاریخ، خرما، زمان، ملاقات، نخل، درخت خرما، تاریخ گذاشتن، تاریخ گذاردن، مدت معین کردن
-
dating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوستیابی، تاریخ گذاشتن، تاریخ گذاردن، مدت معین کردن
-
date
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاریخ، خرما، زمان، ملاقات، نخل، درخت خرما، تاریخ گذاشتن، تاریخ گذاردن، مدت معین کردن
-
to date
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به روز، تاریخ گذاشتن، تاریخ گذاردن، مدت معین کردن
-
sobriety date, clean date
تاریخ پاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] تاریخ آخرین باری که فرد مواد یا الکل مصرف کرده است
-
data date, as-of date, time-now date
تاریخ دادهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تاریخی که در آن سامانۀ گزارشدهی پروژه وضعیت واقعی فعالیتها را نشان میدهد
-
expiry date, EXP, expiration date
تاریخ انقضا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] تاریخی که پس از آن دارو نباید مصرف شود
-
archaeomagnetic dating, archaeomagnetic intensity dating
تاریخگذاری باستانمغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی روش تاریخگذاری مبتنی بر مقایسۀ طیف مغناطیسی اشیا و آثار باستانی با محور مغناطیسی کرۀ زمین در زمان ساخت آن اشیا
-
start date
تاریخ آغاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] زمان تقویمی آغاز یک فعالیت در برنامۀ زمانبندی
-
finish date
تاریخ پایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] زمان تقویمی به پایان رساندن یک فعالیت در برنامۀ زمانبندی
-
imposed date
تاریخ دستوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تاریخی تعیینشده که فعالیتی از پروژه نمیتواند پیش از آن آغاز شود یا پس از آن پایان یابد
-
dating 1
تاریخگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تعیین تاریخ دقیق شکلگیری اشیا و نهشتهها و سازهها و هر یافتۀ باستانشناختی دیگر
-
bone dating
تاریخگذاری استخوانشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی روش تاریخگذاری مبتنی بر تجزیهوتحلیل استخوانها، بهویژه با اندازهگیری فلوئور و اورانیم و نیتروژن موجود در آنها یا با استفاده از لایهنگاری