کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
data-based پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
marine base
پایگاه تفنگداران دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پایگاهی برای پشتیبانی از نبردهای زمینی تفنگداران دریایی که دارای تسهیلاتی است که امکان عملیات و نبرد تفنگداران دریایی را فراهم میسازد
-
advanced base
پایگاه ردۀ جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پایگاهی در نزدیکی یا داخل منطقۀ عملیاتی که مأموریت اصلی آن پشتیبانی از عملیاتهای نظامی است
-
base of operations
پایگاه عملیاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقهای که در ناحیۀ مواصلاتی منطقۀ عملیات قرار دارد و نیروهای نظامی عملیات آفندی خود را از آنجا شروع میکنند
-
naval base
پایگاه نیروی دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مکانی دریایی که آماد و پشتیبانی امور و عملیات یگانهای شناور را بر عهده دارد
-
army base
پایگاه نیروی زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پایگاه یا مجموعهای از تأسیسات که یک فرمانده مسئولیت آن را بر عهده دارد و شامل تسهیلات لازم برای پشتیبانی از فعالیتهای نبرد زمینی است
-
base 3
پایه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واژه یا بخشی از واژه که در هر فرایند صرفی یا اشتقاقی وند جدیدی به آن اضافه شود
-
cloud base
پایۀ اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پایینترین تراز جوّ که در آن هوا دارای کمیت قابلمشاهدهای از ذرات اَبر است
-
frangible base
پایۀ شکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی پایۀ علائم راهنمایی که براثر برخورد از محل مشخصی که قبلاً به همین منظور تضعیف شده است بهراحتی میشکند
-
slip base
پایۀ لغزان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی پایۀ علائم راهنمایی که سازهای در انتها یا نزدیک به انتهای آن وجود دارد که در هنگام برخورد وسیلۀ نقلیه با آن برای کاستن از شدت تصادف از بنپایه جدا میشود، اما در برابر باد مقاوم است
-
local base
پایۀ موضعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
altar base
بَروارهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پایهای که برواره بر روی آن قرار گیرد
-
base coat
بُنپوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نخستین پوشۀ تزیینی در سامانۀ پوششیِ چندپوشهای، که قبل از شفافپوشه قرار میگیرد
-
base component
بخش پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] یکی از بخشهای تشکیلدهندۀ دستور زایشی ـ گشتاری که ژرفساخت جمله در آن شکل میگیرد
-
hard base
باز سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] یک باز لوِیس یا دهندۀ الکترون که قطبشپذیری بالا و الکتروکشانی پایین دارد و بهآسانی اکسید میشود و دارای اوربیتالهای خالی یا پایینتر از سطح تراز عادی است
-
air base
خط مبنای هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] خط واصل دو موقعیت مرکز عدسی دوربین یا فاصلۀ بین مراکز عدسی یک جفت دوربین در لحظۀ عکسبرداری