کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dam پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
dam
/dam/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
dam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سد، بند، اب بند، سیل گیر، سد ساختن، محدود کردن، مانع شدن یاایجاد مانع کردن
-
واژههای مشابه
-
dammed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دمدمی، سد ساختن، محدود کردن، مانع شدن یاایجاد مانع کردن
-
damming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لعنتی، سد ساختن، محدود کردن، مانع شدن یاایجاد مانع کردن
-
dams
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سدها، سد، بند، اب بند، سیل گیر، سد ساختن، محدود کردن، مانع شدن یاایجاد مانع کردن
-
embarkment dam
واژهنامه آزاد
سد خاکی، سد خاکی و سنگریزه ای
-
air dam, bumper air dam
بادگیر سپر جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعهای در زیر سپر جلو که ضمن کاهش جریان هوا در زیر خودرو، باعث کاهش پسار و برار وارد بر خودرو میشود
-
lava dam
سد گدازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] خاکریزی در مسیر لولۀ گدازه
-
Tai Dam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سد تایلند
-
tinker's dam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سد لجن
-
Hoover Dam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سد هوور
-
High Dam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سد بالا
-
dam up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سد بالا
-
Aswan High Dam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سد بزرگ آسوان
-
Glen Canyon Dam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سد Glen Canyon