کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dallying پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
dallying
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
dallying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dallying، وقت را ببازی گذراندن، تاخیر کردن، طفره زدن
-
واژههای مشابه
-
dallied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمرکز، وقت را ببازی گذراندن، تاخیر کردن، طفره زدن
-
dallies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dallies، وقت را ببازی گذراندن، تاخیر کردن، طفره زدن
-
dallis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dallis
-
dally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دالی، وقت را ببازی گذراندن، تاخیر کردن، طفره زدن
-
Phocoenoides dalli
خوک دریایی دال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ خوکدریائیان و راستۀ آببازسانان با دهان باریک و پیشانی شیبدار و بالههای شنای کوچک و بالۀ پشتی سهضلعی که لکههای سفیدی بر روی شکم و پهلوها دارد
-
dilly-dally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلتنگی، اتلاف وقت کردن، بیهوده وقت گذراندن
-
جستوجو در متن
-
dallying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dallying، وقت را ببازی گذراندن، تاخیر کردن، طفره زدن