کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dairies پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
dairies
/ˈde(ə)rē/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
dairies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لبنیات، لبنیاتی، شیر بندی
-
واژههای مشابه
-
dairyings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لبنیات
-
dairy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لبنیات، لبنیاتی، شیر بندی
-
dairi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dairi
-
dairying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لبنیات، تولید و فروش لبنیات
-
dairy beverage
نوشابۀ لبنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوشابهای که عمدتاً از شیر و فراوردههای آن تهیه میشود
-
dairy product
فراوردۀ لبنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] هر فراوردۀ غذایی که از شیر تهیه شود متـ . فراوردۀ شیری milk product
-
dairy spread
پخشینۀ لبنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پخشینهای که پایۀ آن چربی شیر است و میزان چربی آن کمتر از کره است
-
dairy dessert
پیغذای لبنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پیغذایی آمادۀ مصرف، ازجمله انواع بستنی خامهای و پنیرهای تازه و شیرخاگین، که از فراوردههای شیری مانند خامه و شیر و ماست تهیه شده باشد
-
dairy farmer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تولید کننده لبنیات
-
dairy cattle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احشام لبنیاتی
-
dairy farm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مزرعه لبنی، مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
-
dairy cow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاو شیری
-
dairy farming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشاورزی لبنیات