کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
current پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
current
/ˈkə-rənt,ˈkərənt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
current
جریان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مقدار بار الکتریکی که در واحد زمان از هر مقطع مدار بگذرد
-
current
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاری، جریان، سیاله، ترن، رایج، متداول، معاصر، باقی، شایع، تزند، سیال، روان
-
واژههای مشابه
-
currently
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در حال حاضر
-
currentness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جریان
-
currents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جريان، جریان، سیاله، ترن
-
reactive current, idle current, inactive current, wattless current, quadrature current
جریان ناکنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مؤلفهای از جریان متناوب که عمود بر بُردار ولتاژ است و سهمی در توان الکتریکی ندارد، ولی باعث افزایش اتلاف میشود متـ . جریان غیرفعال
-
direct current
فرهنگ لغات علمی
جریان مستقیم
-
durk current
فرهنگ لغات علمی
جریان تاریک
-
eddy current
فرهنگ لغات علمی
جریان گردابی
-
eddy current
فرهنگ لغات علمی
جریان گردابی
-
eddy current
فرهنگ لغات علمی
جریان گردابی
-
electrical current
فرهنگ لغات علمی
جریان الکتریکی
-
dark current
فرهنگ لغات علمی
جریان تاریک
-
peak current
فرهنگ لغات علمی
بیشینه جریان